۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

كامروز در تالار صدا



امروز شنبه (29.06.1388) گروه كامروز مطلع شد كه گروه تئاتر ليو مونولوگي را براي يازدهمين اجراي مونولوگش در تالار انتظامي ( واقع در خانه ي هنرمندان ) به صحنه خواهد برد.
نمايشنامه ياين مونولگ نوشته ي "رضا سرور" و با كارگرداني " محمد عاقبتي" و با اجراي خوب " رضا بهبودي" همراه شد.
مونولوگ اتاق صدا در دو نوبت اجرا شد كه گروه كامروز طبق قراري براي اجراي اولش گرد هم آمدند .
اين مونولوگ از ديد اعضاي گروه بسيار متفاوت و جذاب بود.
پس از پايان نمايش "اتاق صدا" به طور تصادفي گروه كامروز با "ماني حقيقي" کارگردان، نویسنده و بازیگر سینما ملاقاتي داشتند،
ماني حقيقي از نويسندگان خوب و كارگردانان بنام ايراني هستند كه کارگرداني فیلم‌هاي « كنعان» و « آبادان» و «کارگران مشغول کارند»را بر عهده داشتند و هم‌چنین از نویسندگان فیلم «چهار شنبه سوري» ساختهٔ اصغر فرهادی نيز بودند و در فیلم دیگر او ( درباره ي الي) نیز به ایفای نقش پرداخته اند.

۴۳ نظر:

سهیل گفت...

من که از مونولوگش خوشم نیومد

مهران گفت...

اول دی:

من نبودم میدونم همتون نارحت شدین ولی عیبی ندار قول میدم دفعه بعد باهاتون بیام ، خوشحالم که خوشحال بودین و مطمئنم کلی چیز یاد گرفتین واین خیلی خوبه

موفق و پیروز باشید .

یک کامروزی ( مهران (سام(کبیر)))

ناشناس گفت...

سلام
خوبين؟
خيلي گروه جالبيه
دوس داشتم اگه تهران مي بودم حتما" (اگه مي شد) عضو گروهتون بشم

سعید گفت...

چقدر حیف شود نتونستم بیام.
سری بعدی با هماهنگی بیشتر جایی بریم که همه بتونن بیان.
با تشکر از رامتین شکلاتی عزیز (لذیذ)

مهران گفت...

ببخشید من دوم بودم اشتباه چاپی شد دی:

شبنم شريعتي گفت...

سلام
خوبين؟
خيلي گروهتون جالبه !!!

BānØØЎê ĢĦām گفت...

اولا سلام :دي
@ سهيل : مونولوگ نغمه ثميني كه دفعه ي پيش رفتيم بهتر بود!
@ مهران ! بهتر بگم داداش سم:دي خيلي جات خالي بود داداش ...كلي دلم سوخت كه نبودي
@ ناشناس = بابا فرامرز عزيز :
خيلي خوشحال مي شدم از تجربياتتون استفاده مي كردم
@ سعيد : اولا چرا نيومدي ...دوماخيلي يهويي خودمونم فهميديم :)

BānØØЎê ĢĦām گفت...

@ شبنم :
واي شبنم جوني كلي مرسي اومدي اينجا عزيزم

سعید گفت...

کامروزیها یه جوری باید این گروه رو به اطلایه خدایان(اعرابی و علوی) برسونیم.
اگه دیر بگیم شاکی میشن.

مشهود گفت...

1-من هنوز سر حرف خودم هستم، می خوام بمیرم.
2- واقعا متاسفم که با نیومدنم، این طور مغمومتون کردم حتی مانی رو.
3- به اطلاع دوستانی که به وبلاگ سر می زنند و کامروزی نیستند عرض کنید که این گروه تا آخر مهر دوام نمی آورد، سر نزنید.
4- لزومی نیست هر کسی رو تو یه تئاتری، همایشی، نمایشی دیدیم، وایسیم بغلش و باهاش عکس بندازیم.
5- دورادور دست رامتین را می بوسم که به ما هم زنگ زد و خبر داد (عجب دستی!)
6- یهو اگه دیدین سهیل اعرابی یه کامنت گذاشت برا وبلاگ و یه تیکه ای بهمون انداخت، تعجب نکنین، چون من کم کم هوس کردم ژست مکار رو تمرین کنم.
7- از نگذاشتن کامنت با فاز منفی معذوریم.

مهران گفت...

مشهود :

1- به ما چه بمیر .
2- با نیومدنت همه خوشحال شدن .
3- به اطلاع دوستان عزیز و محتروم می رسانم شخصی با نام مشهود وجود خارجی ندارد و زاده افکار نویسنده می باشد ( چرت میگه ) .
4- به تو چه حسود ، میتونستی تو هم عکس مینداختی .
5- وظیفه تو بوسیدن دست تک تک اعضا کامروز نه فقط رامتین .
6- تو از اولم ژشستت مشخص بود .
7 - برای آخری بازم میگم شخصی به نام مشهود وجود خارجی ندارد و زاده افکار داقون نویسنده ی پریشان میباشد .

با تشکر کبییییییر

شادی گفت...

خیلی خوب ولی حیف شد که خیلیا نبودن
کامروز این جا...کامروز اون جا...کامروز همه جا...

BānØØЎê ĢĦām گفت...

@ مشهود :
1. خدا نكنه بميري كامروزي ...حوصله ي حلوا پختن و اينا نداريم :دي
2. جات خالي ...اما يه مونولگ رو از دست دادي....از كفت رفت برادر :دي
3. به اطلاع دوستان غير كامروزي خودم مي رسونم كه اين آقاي مشهود تا پايان شهريوز گروه را همراهي خواهد كرد و بــــــس .
4. مي دونم داره دلت مي سوزه ...وينك
5. حرف داداش مهران جونم رو تائيد مي كنم ...هر چي خان داداشم بگه
6. من شخصا خودم روز 5 شنبه با سهيل در اين رابطه صحبت خواهم كرد ..البته اگه خان داداشم اجازه بده ...:دي
7. مشهود كتاب اساطير در شرقت چي شد :دي
بانوي غم

يك كامروزي

رامتین شکلاتی(امیییییر) گفت...

کبیییییییییر نیومدی جات خیلی خالی بود کامروزی های دگر هم که نیامدند دلشان کباب شود .تازه کبیر بعد از نمایش ما تا مترو مرکبی سوار شدیم متعلق به فهیمه که بدان می گفتند پراااید .پایان گزارش اول :دی

رامتین شکلاتی(امیییییر) گفت...

1.اگر می خواهی بمیری به من یا کبیییر گو تا حاجب را صدا زنیم 2.با نیامدنت بسی کامروزی ها را مشعوف گردانیدی به خصوص جناب حقیقی 3. دوام میاورد یا نه به طور کل چشمت نرم و دندت کور 4.همانا مردی بزرگ دیدیم و چون تو نبودی فرصت را غنیمت شماردیم و عکس گرفتیم نکته:اگر تو بودی عکس می سوخت ودر ضمن جناب حقیقی عکس نمی انداخت 5.اگر اول دست تمام کامروزی ها را بوسیدی شاید اجازه دادیم دست ما را بوسه ای زنی 6.مکار که چه بگویم به قول سارا تو سه نقطه هستی 7.عزیزم فاز منفی تو برای ما بسی مثبت است پایان گزارش 2 :دی

ماي تي جي گفت...

سلام
وبلاگ خوبيه ادامه بديد .
در ضمن ! نبينم مهران و مشهود با هم دعوا كنن ! اميدوارم اين كامنتي كه براي هم گذاشته بوديد فقط يه مداد نوكي ... نه ببخشيد اتود ! بوده باشه .
موفق و پيروز باشيد

مهران گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
مشهود گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
مهران گفت...

امییییییییییرر!!!!!

تکبیرررررررررررر

الله اکبر

Mh-elegant گفت...

سلام کامروزیا و عید همگی مون مبارک.
نشد که دیروز بیام ولی روحم همش با شما داشت اون مونولوگه رو میدید.
از رامتین شکلاتی عزیز هم که اطلاع رسانی برنامه ها همیشه رو گردن کلفتش سنگینی میکنه تشکر ویژه.
قربون بالا بلند نگاه همتون

Mh-elegant گفت...

مشهود جان اگه این کامنت های شبهه ناکت رو پس نمی گرفتی، بخش اطلاعات وعملیات گروه کامروز (باواک)،وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ، طرح ترور تو رو الساعه عملی می کرد.
خلاصه این که من بعد از این حواست باشه دیگه...

Mh-elegant گفت...

مشهود جان اگه این کامنت های شبهه ناکت رو پس نمی گرفتی، بخش اطلاعات وعملیات گروه کامروز (باواک)،وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ، طرح ترور تو رو الساعه عملی می کرد.
خلاصه این که من بعد از این حواست باشه دیگه...

Mh-elegant گفت...

ببخشید این لامسب گیر کرد یک لحظه، دو بار اومد...
قضیه این قدرام جدی نیست که بخوای خیلی بترسی...
کلا راحت باش.

کیان گفت...

حاجب هستم !
کسی مرا صدا کرد ؟

1- خیلی دوست داشتید در خدمتمان بودید ولی نشد , حال بنده نوازی می کنیم و می بخشیمتان !

2- امیر و کبیر عزیزم :
این روزها سرم شلوغه نمیتونم این مشهود فاز منفی رو بکشم فعلا , ولی شما کتبا درخواست بدید باشد که مقبولمان افتد !

در پایان ملالی ندارید جز دوریمان!

ای نامه که میروی به سویش از جانب اون(امیر و کبیر) ببوس رویم !!

-------------

1- با اینکه تهران نبودم ولی دقیق اخبار رو گرفتم که چه خبر بوده !

2-عجب عکسی شده این عکس !

3- دیدم هیچکدومتون جای من رو خالی نکردید گفتم خودم به خودم که می تونم بگم :
"" جام خالی ! ""

4- خانوم شما این کلاه رو از کجا خریدی ؟ :دی

رامتین شکلاتی(امییییر) گفت...

اهان یعنی همان اول ارام تر و بار دوم بلندتر گفتی می شود دگر پایان گزارش 3

رامتین شکلاتی(امییییر) گفت...

بار دگر برادر ما گوید تکبیر و همان زمان نوای الله اکبر در عمارتمان به گوشمان نرسد عاقبت شما همان باشد که شما را به حمام کاشان بریم پایان گزارش 4 برادر بزرگ کبیییییییر,امییییییر

رامتین شکلاتی(امییییر) گفت...

حاجب همانا ما تو را صدا زدیم تا خونی ریزی تا عبرت دیگر کامروزی ها شود ولی گویا ان جوانک گستاخ به راه انقلاب بازگشت و حال باید دست نگه داری پایان گزارش 6

رامتین شکلاتی(امیییییر) گفت...

تصحیح می کنم پایان گزارش 5 تا درودی دگر بدرود

مهران گفت...

حاجب درود کبییییر کوچک ( چه پارادوکسی ) بر شما دوشمن خونی امیییییر کبیییییر

تقاضا دارم احتراما" از خون آن جوان گستاخ بگذرید چرا که جوان است و نادان و بخشش از حاجبان است .

ضمنا" قبلا" ورود شما را به شهر خون و قیام " طهران " خوش آمد میگویم .

مارمولک گفت...

من يه تيکم نيفتاده! ريشمممممممممم!!!
پاسخ ها را بقيه کامروزی ها دادند من در اين برهه سکوت می کنم به دليل کامل نيفتادن در عکس و به نشانه اعتراض!

مهران گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
Shinil گفت...

خيلي گروه گرمي داره اين گروه كامروز...!كلي با انرژي مثثثبتشششش(+) حال كردم...
اميدوارم كه موفق باشيد...فقط حيف كه براي من بلاگ كلهم فيلتره!
(توي پرانتز) اين آقا مشهود رو انقدرررررر لوس نكنيد ،فكر كنم آخر سر از نهايت لوسي مثل ژله(بلا نسبت ژله!) وا بروند...

Shinil گفت...

ااااااااااااااااااااااااه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه.......
چه تاثيري داشت نظرم ...مثل اينكه دوست ديگري (آقا مهران) هم به گروه لوسان(ژله ها) پيوستند.....
وااااااااااااااا.....!
يادم باشه اصلا تحويل نگيرم دفعه ي ديگه كه اومدم بلاگ )دهانم براي اداي تعجب به مثال غاري باز ميباشد!)

رامتین شکلاتی(امیییییر) گفت...

لوس خودتی به برادر من یک بار دگر توهین کنی میفرستمت پیش حاجب در ضمن مشهودم یه کامروزیه و شامل این موضوع می شود برادر بزرگ کبیییییر امییییر

اختشاش گر گفت...

لوس سوم هم كشف شد ! :))))))))))
يه بار ديگه توهين كني رامتين شكلاتي ميدمت دست مهران و مشهود ! موهاهاهااا

ShiniL گفت...

دوباره سلام...
مثل اينكه نا خواسته سوتفاهم بزرگي ايجاد شده...
من فقط سعي داشتم سو تفاهم ها رو بر طرف كنم(بر حسب وظيفه)و دل ها رو شايد شاد!...اما مثل اين قضيه است كه ميگن اومدي صواب كني كباب شديه...
آقا مهران عزيز(داداش مهران) خوشحالم كه نظرت رو پاك كردي..
آقاي رامتين شكلاتي(امير)،آقاي كبيرتون گفته بودن كه اينجا فضاي دوستانه و شوخيه،اما مثل اينكه عكسش برام داره ثابت ميشه...
بازم ممنون!
شينيل از بهر تو آمد سوي بلاگ كامروز
ممنون از لطف وداعت كه روان خواهد شد!

رامتین شکلاتی(امیییییییر) گفت...

تشخیص دادن شوخی و جدی کار راحتیه که اونایی که باید می فهمیدن فهمیدند .بازم ممنون که به وبلاگ ما سر زدید و اگه رفتار من دوستانه نبوده عذر می خوام . برادر بزرگ کبییییییر,امیییییییییر :دی

ناشناس گفت...

گروه جالبيه
تبريك
در ضمن بعضي از دوستان غير كامروزيتونو راه نديد اينجا بهتره
اغتشاش مي كنند

kamrooz گفت...

با سلام
در ابتدا باید بگوییم , فضای کامروز بسیار دوستانه و صمیمی است و هیچ کسی و یا چیزی نمی تواند بر این فضا خدشه ای وارد کند .
اگر دوستان با یکدیگر مزاحی می کنند , بین خود اعضاست و می دانیم اعضا گروه از یکدیگر به هیچ عنوان دلخور نخواهند شد زیرا صداقت در این فضا حاکم است .
از تمامی دوستان غیر کامروزی که در این وبلاگ کامنت می گذارند هم کمال تشکر را داریم .
در ضمن نظرات تنها توسط اداره کنندگان وبلاگ کامروز و پس از مشورت قابل حذف هستند .

*کامروز*

سعید گفت...

روز بر کام کامروزی ها خوش!!!...
@ مشهود یا خودت افکارت مثبت کن یا + میکنیم.
@ از امیییییییر و کبییییییییر هم خواهشمندیم بی خیال شوید امیرکبیر را... (یه آدم درست و حسابی تو تاریخ داشتیم اونم شما خرابش کردین)

مشهود گفت...

یه روز نیومدیم، عجب گرد و خاکی به پا شد اینجا.
نظراتی حذف شد، سوء تفاهماتی برای عده ای شکل گرفت. شوخی شد، جدی شد، سپس دوباره شوخی شوخی، جدی شد.
ناشناسی آمد.
اختشاشگر آمد.
بعد کامروز آمد که قضیه را فیصله دهد.
چه گذشت در این مدت.

چه معروف شدیم یک شبه.

مشهود گفت...

راستی یه چیز دیگه. کامروز (؟) گفت که نظرات توسط اداره کنندگان وبلاگ و با مشورت حذف می شه.
والا کسی با ما مشورت نکرد برای حذف کامنتمون :دی
ولی هر کی حذف کرده خوب ژست مکار رو تمرین کرده.

سحاب گفت...

سلام
فكر كنم عامل اين گرد و خاك يه غريبه ي غير كامروزي به اسم سحاب بود . گرد و خاك از جايي بلند شد كه يه غير كامروزي اومد تو بلاگ و با دوستان كامروزيش مزاحي مختصر كرد .
من همين جا از همه كامروزي ها و غير كامروزي ها و همه كساني كه به خاطر من به اونها توهين شد و به خاطر همه سو تفاهماتي كه پيش اومد معذرت مي خوام و اميدوارم منو ببخشيد .
زندگي تان پراميد !
موفق باشيد .