۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

آثار نغمه مان در نگارخانه ی شهرزاد



نمایشگاهی گروهی از آثار آبرنگ چهار بانوی هنرمند در نگارخانه ی شهرزاد بر پاست .
نغمه گرجیان منش , یکی از اعضای کامروز نیز آثار به یا ماندنیش را در این نمایشگاه به بازدید عموم گذارده است .


اما اگر باز هم قاصدکی را دیدی ...
دیگر نگذار که بی خبر بگذارد و برود ...



۲۸ نظر:

رامتین شکلاتی گفت...

اول بودن نشان سلوک معنوی شما نیست
(عبدالرامتین)

رامتین شکلاتی گفت...

نغمه نقاشی هات خیلی قشنگ بودن واقعا لذت بردم البته به پای کارای من که نمی رسید :دی و ما کامروزی ها بهت افتخار می کنیم

رامتین شکلاتی گفت...

من می خوام از همین جا یه نوید خوشحال کننده به همه ی کامروزی ها بدم و اون اینه که به زودی می خوام یه نمایشگاه نقاشی برپا کنم زمانش معلوم نیست ولی مکانش چرا:
مکان:حیاط خانه ی استاد حدادی
به صرف شیرینی چای نسکافه ناهار خربزه شام

کیان گفت...

از دست تو رامتین !!! :دی

-------------

نغمه جان آرزو دارم ، پیروز و موفق بمونی ...

BānØØЎê ĢĦām گفت...

سلام به برو بچ كامروزي
خوشحالم و افتخار مي كنم به دوستي مثل نغمه كه چنين هنرمنده
و خوشحال ترم كه بنده ي حقير رو به عنوان دوست پذيرفته

BānØØЎê ĢĦām گفت...

رامتين و
مايه ي افتخار اهالي روستايي تو
از بع بعي ها نقاشي كشيدي ها!؟
من به تو افتخار مي كنيمممم
(لطفا با لهجه بخوانيد :دي)

سعید گفت...

گروه ما یه خوبیهای داره که هیچ گروهی نداره.
مثل نقاشی های نغمه که وقتی من به نقاشیهاش نگاه میکردم(چون خودم استعداد نقاشی ندارم) احساس افتخار میکردم که انگار خودم این آثار هنری خلق کردم.
این حسی که کامروز به من میده حس اینکه میتونم احساس غرور کنم و به دوستانم ببالم...به دوستانی که بدون هیچ چشمداشتی برای گروه زحمت میکشن و من بیمقدار توانای تشکر از اینهمه لطف دوستان عزیز را ندارم.
امیدوارم و مطمئنم که با اینهمه استعداد وانرژی، کامروز هر روز رو به پیشرفت خواهد بود.

رامتینو گفت...

اره منزل از بع بعی ها نقاشی کردم و یه نقاشی از شما کشیدم که تو نمایشگاه رووشو با روزنامه پوشوندم و شما فقط می تونی نگاه کنی (با حس غیرت خوانده شود).کامروزی ها گوشتونو بگیرین منزل دوست دارم
حالا گوشتونو ول کنین :دی

سعید گفت...

راستی یادم رفت بگم دوشنبه یادتون نره.
حتما بیاید با آمادگی کامل و بدون تاخیر...لطفا

مشهود گفت...

با این که کارای نغمه خیلی قشنگ بود ولی آثار خانوم "غزال اطمینان" یه چیز دیگه بود.
برای لینک شدن ایشون به گروه، رای می گیریم.
تصویب شد. با رای قاطعِ اعضا، ایشون به گروه کامروز لینک شد.
ــــــــــــــــــــــــــ
به جد بسیار مسروریم از دیدن صعود هم گروهی های جان، آن از کیان، باز آن از شادی و این هم از نغمه.
شاید خیلی شعارناک باشد لیک، مفتخریم به اعتلای یاران که توفیق آنان توفیق ماست و شعف آنان شعف ما.

شادی گفت...

منم واقعا از این موفقیت نغمه ی عزیزم خوشحالم و براش از صمیم قلب آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که به تمام خواسته های کوچیک و بزرگی که در زندگیش داره برسه.
باعث افتخار کامروزی هایی!
-----------------
مشهود جان شما هم می دونی ، فکر کنم الآن همه ی کامروزی ها دیگه می دونن منو باش که خبر ندارم کیا می دونن یکی یکی دارم می فهمم ، ولی از لطفت واقعا ممنونم اونطوریا هم نیست که فکر می کنی!

ناشناس گفت...

besiar aalie :D

Sam گفت...

سلام به کامروزی های عزیز من فداتون بشم که واقعا" همتون مثل گل میمونین تو گلستان کامروز
--------------------------------
ببخشید که نبودم ، شارژ اینترنتم تمومیده بود اما از امروز دوباره هستم در خدمتتون
-------------------------------
نغمه جان واقعا" تو مایه ی افتخار من ، کامروز و همه هستی ، برات آرزو میکنم که هر روزت بهتر از دیروز باشه و همیشه ، همینتوری که الان هم هستی موفق باشی و ما با گفتن اسمت برای نغمه بودنت سرمونو بالا بگیریم
-------------------------------
آقا سعید جونم تو کی گفته نقاشیت خوب نیست تو منو یاد کمال الملک میندازی عزیزم یه دونه ای
-------------------------------
( با لهجه ی ترکی شدید خوانده شود )
بدبخت ، اوستای بدبخت بیا سمت من ، من از مال دنیا بی نیازت میکنم ، بهت لمبرگینی ، پورشه ، از همه مهمتر پیکان میدم ، غیرتت کجا رفته مرد ، اصلا" سرت و بنداز پایین گفتم بنداز پایین ، بدبخت اون دختر تو رو .. گیر آورده خامت کرده چیز خورت کردن انقدر که شکمویی ......
( این داستان ادامه دارد )

مشهود گفت...

بچه ها! سهیل تو سایت تئاتر تهران جنوبی ها
http://theatre-tj.blogfa.com
برای نمایشگاهِ نغمه اعلامیه گذاشته، بریم اونجا هم یه کامنتی بذاریم.

رامتین(اوستا)(رامتینو) گفت...

(با لهجه ی شدید ترکی و چشمانی نیمه باز خوانده شود)
غیرتم هیجا نرفته انجاست مررررد
اعوذ بالله من الشیطان رجیم
خوبت شد؟
(اوستا بر سر دو راهی می ماند)
این داستان ادامه دارد...

Sam گفت...

( با لهجه ترکی خفن خوانده شود )
آآآآآآآخ نامرد چرا میزنی با اون بابای فاشیستت .
یعنی اون دختره که 3 روزه با هم آشنا شدید رو به من ترجیح دادی منی که 20 سال عمر و جوونیم رو گذاشتم پای تو ، این بود مزد من بدبخت اون گرگ تو لباس بره ( ایلودنو همچنان به از راه بدر کردن اوستا ادامه میدهد )

این داستان ادامه دارد...؟؟!!

naghMe گفت...

salam salam salam***************************:
bacheha! aval bebakhshyd ke farsy nadaram. eshala dafeye Dge.
va bad bayad beresam be khedmate HAMEYE kamroozyhake aZiz ke man Vaghan be dashtane ye hamchyn doostaei be khodam haSoodim mishe!
man ino az samimeeeeeee Ghalbam migam ke VAGHAN be khodam miBALAM vaghty shoma ro mibinam e enghad garmo BAHALID va ounvaght doostaye manid!!!. vaaaaaayyy man kheeeily khosh halam!
:* rasS migam. baeSe eftekhare mane... JEDDAN va OMGHAN va SHAR AN!!!!!
D:
jeDdy

NaghMe گفت...

HAMMMEEEEYE shoma ha ramtino saeido sara, anahita vo elnazo shady, ... kiano amino mehran, mashhoodo mohamad hosein, be Ezafeye TAMAE bache hamoon ke naboodan dooS daram. va ba umadanetoon vaghan be man be ghole maroof HAL dadytn;)va faramoosh nemikonam ke che lezZaty dasht vaghty INHAAAAMEEee doost yeja bian namayeshgahe adam! enghad tahvilesh begyran! vaaaay bache ha nemidoonin che hallllyyy mide...booooooooS :)HAMISHE shad bashymo ba ham

NaghMe گفت...

dar zemn man nafahmidam shady va kian ro ke mashhood goft... mishe lotfasn honaretoono be mane honardooste Bkhabar az hame ja bedyn?????!!!! aha..n! nemishe
!!!!!
?
.
baaaaale
!
bashe khob
!

naghMe گفت...

Dar Zemn Shomaha kheily ham zahmat keshydyn ke Postere maro inja zadid
va barayeman tablighat kardyd
baeSe eftekhare maAast
Be omide Ddar
!

رامتین شکلاتی گفت...

نغمه هر کاری که ما کردیم وظیفه بود تازه ما باید از تو ممنون باشیم که ماهارو دعوت کردی
تو باعث افتخار مایی

اوستا گفت...

با لهجه ی غلیظ ترکی
هوی ما 3 روزه اشنا شدیم ولی عشق بینمونه بد بخت عشق می دونی چیه؟
گرگ تو لباس بره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برم امتحان کنم ببینم...
(بدون لهجه خوانده شود)
حال چه سرنوشتی در انتظار اوستا است؟ایا او با یک گرگ اشنا شده است؟
این داستان ادامه دارد...

کیان گفت...

این قسمت کپی پیسته از پست ِ بعد (:دی) :

تو خیلی مهربون و خوبی ...
همونطور که رامتین هم گفت ، ما به تو افتخار میکنیم ... ما افتخار میکنیم که دعوتمون کردی ... ما افتخار میکنیم که دوست خوبی مثل تو داریم ...

------------
این قسمت مخصوص همین پست ِ (:دی) :

درباره ی هنرمندی بنده که مورد سوال واقع شده بود از طرف شما (:دی) ... جواب نمیدم ....
نه نه ! خب میگم ... آخه من مشکم ... یعنی خود میبویم تا یه وقت عطار نگوید !!!!

خب نمیشه کاریش کرد دیگه !!!!
بحث محبوبیت و مقبولیته دیگه ... !!!

اگه ریا نشه باید بگم که توی یک فیلم از خواهر گرامیمون خانوم تهمینه میلانی (ملقب به شادی !) نقش سوپر استار رو بازی کردم :دی

Sam گفت...

بابا یکی منو بگیره من کم آوردم نغمه تو آخرشی دختر
--------------------------
( با لهجۀ ترکی خیلی رقیق خوانده شود )
اوستا بیار بدهیت رو بده بعد هر کاری میخوای بکن ، هر چی میخوایی بخور....
( بینندگان محترم با عرض پوزش ادامه ی این داستان به دلیل مسائل امنیتی پخش نخواهد شد )

مشهود گفت...

بابا نغمه جون، خجالتمون دادی با این همه کامنتی که گذاشتی.
بچه ها حرفا رو زدن دیگه، به نظرم دیگه هر چی بگم اضافیه.
ولی کلا شرمنده که فقط تونستیم تماشاچی کارات باشیم و این افتخار و قابلیت رو نداشتیم که هر روز تماشاگر هنرت باشیم.

سعید گفت...

در تایید فرمایشات دوستان...
اولا وظیفه بود. ثانیا ما به هر کسی که از گروه فعالیتی انجام بده که باعث افتخار گروه بشه تقدیر و تشکر میکنیم(بازهم میگم وظیفه است)
در ضمن کارهای تو انقدر به من حس خوبی داد که هنوز تو فکرشم مخصوصا اون نقاشی که بهت گفتم.
و با تشکر مجدد از هنرمند نو ظهور لئونغمه داوینچی...

نغمه گفت...

کامروزی های عزیز !
کامروزی های گل گلاب!
شما باز هم منو شرمنده کردین با این همه محبتی که دارین...
من نمیدونم اگه شمارو نداشتم 5شنبه چطوری می خواستم انقدر لذت ببرم!
واقعا قدر این با هم بودنمونو میدونم و از اعماق قلبم باید بگم دوووووووووستوووووون دارم.
همیشه شاد باشیم.

نغمه گفت...

از این لفظ لئونغمه داوینچی کلییییییییییی خندیدم
:))))))
جالب بود
عاشق همتونم
:)
:*****